خیره ام در چشمِ خیست حسرتم را درک کن
قبله ام باش عاشقانه ، نیتم را درک کن
ای که رویایت دلیلِ گُنگِ عصیانم شده ست
شعرهایم ،گریه هایم ، خلوتم را درک کن
عشق را بر شانه ی اسطوره ها باریده ام
ردِّ اشکِ نیمه شب بر صورتم را درک کن
تا ابد می خواهمت این حالتم را درک کن
روزهای بودنم باتو علامت خورده است !
توی تقویمم بمان وُ عادتم را درک کن
گرچه نقشِ منفی ام را خوب ایفا کرده ام
در غزل ها جنبه های مثبتم را درک کن
از قرارم با تو یک عمر است که آواره ام !
لا اقل دلشوره های ساعتم را درک کن!!